معنی فارسی weatherproofed

B1

عمل یا فرایند آماده‌سازی برای مقاومت در برابر آب و شرایط جوی نامساعد.

Made resistant to the damaging effects of weather conditions.

verb
معنی(verb):

To make something resistant to damage caused by the weather.

example
معنی(example):

خانه به گونه‌ای ضدآب شده بود که زمستان‌های سخت را تحمل کند.

مثال:

The house was weatherproofed to survive harsh winters.

معنی(example):

باید مطمئن شویم که تجهیزات ما قبل از سفر ضدآب شده‌اند.

مثال:

We need to make sure our gear is weatherproofed before the trip.

معنی فارسی کلمه weatherproofed

: معنی weatherproofed به فارسی

عمل یا فرایند آماده‌سازی برای مقاومت در برابر آب و شرایط جوی نامساعد.