معنی فارسی weeny

A2

صفتی برای توصیف چیزی که بسیار کوچک است.

An informal term used to describe something that is very small.

adjective
معنی(adjective):

Minuscule.

example
معنی(example):

آن توله‌سگ کوچک به اندازه کف دست من جا شد.

مثال:

The weeny little puppy fit in the palm of my hand.

معنی(example):

او برای مهمانی یک لباس کوچک پوشیده بود.

مثال:

She wore a weeny dress for the party.

معنی فارسی کلمه weeny

: معنی weeny به فارسی

صفتی برای توصیف چیزی که بسیار کوچک است.