معنی فارسی well appointed
B2به معنای داشتن تجهیزات و امکانات خوب، معمولاً در مورد مکانها یا فضاها.
Having high-quality furniture and facilities; well-equipped.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این هتل با امکانات مدرن به خوبی مجهز شده است.
مثال:
The hotel is well appointed with modern amenities.
معنی(example):
او به یک آپارتمان خوب مجهز در شهر منتقل شد.
مثال:
He moved into a well appointed apartment in the city.
معنی فارسی کلمه well appointed
:
به معنای داشتن تجهیزات و امکانات خوب، معمولاً در مورد مکانها یا فضاها.