معنی فارسی well established
B2به خوبی پایهگذاری شده، در اشاره به یک سازمان یا فرد که به طور گستردهای شناخته شده و پایدار است.
Firmly established; recognized and accepted as reliable or successful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این شرکت به خوبی در صنعت تثبیت شده است.
مثال:
The company is well established in the industry.
معنی(example):
او یک شهرت خوب تثبیت شده به عنوان یک کارشناس دارد.
مثال:
She has a well established reputation as an expert.
معنی فارسی کلمه well established
:
به خوبی پایهگذاری شده، در اشاره به یک سازمان یا فرد که به طور گستردهای شناخته شده و پایدار است.