معنی فارسی well judged
B2تصمیم یا نظر به درستی ارزیابی شده که باعث حصول نتیجه مثبت میشود.
Having been made or assessed wisely; a conclusion or decision reached after careful consideration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این یک تصمیم خوب با توجه به شرایط بود.
مثال:
That was a well judged decision considering the circumstances.
معنی(example):
نظرات خوب او به تیم کمک کرد تا بهبود یابد.
مثال:
His well judged comments helped the team to improve.
معنی فارسی کلمه well judged
:
تصمیم یا نظر به درستی ارزیابی شده که باعث حصول نتیجه مثبت میشود.