معنی فارسی well woman
B1زنی که از لحاظ سلامتی در وضعیت خوبی قرار دارد و نیاز به مراقبتهای اولیه پزشکی دارد.
A woman who is in good health, especially in the context of medical check-ups.
- NOUN
example
معنی(example):
ویزیت زن سالم برای سلامتی مهم است.
مثال:
A well woman visit is important for health.
معنی(example):
این کلینیک خدماتی برای زنان سالم ارائه میدهد.
مثال:
The clinic offers services for well women.
معنی فارسی کلمه well woman
:
زنی که از لحاظ سلامتی در وضعیت خوبی قرار دارد و نیاز به مراقبتهای اولیه پزشکی دارد.