معنی فارسی well-organized
B2به معنای به خوبی سازماندهی شده و به ترتیب، که شامل چیدمان منسجم و کارآمد فعالیتها یا افراد است.
Describes something that is systematically arranged or planned, facilitating effectiveness and efficiency.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کنفرانس به خوبی سازماندهی شده بود، که این آن را برای همه لذتبخش کرد.
مثال:
The conference was well-organized, which made it enjoyable for everyone.
معنی(example):
یک رویداد خوب سازماندهیشده میتواند شرکتکنندگان بیشتری را جذب کند.
مثال:
A well-organized event can attract more participants.
معنی فارسی کلمه well-organized
:
به معنای به خوبی سازماندهی شده و به ترتیب، که شامل چیدمان منسجم و کارآمد فعالیتها یا افراد است.