معنی فارسی welshes
B1عمل نکردن به وعده یا تصدیق قرارداد. اغلب به عنوان یک اصطلاح در شرط بندی و قمار استفاده میشود.
A slang term for failing to pay a debt or honor a bet.
- verb
verb
معنی(verb):
To swindle someone by not paying a debt, especially a gambling debt.
example
معنی(example):
او همیشه به وعدههایش عمل نمیکند و دیگران را ناامید میکند.
مثال:
He always welshes on his promises, leaving others disappointed.
معنی(example):
welsh به معنی عدم اجرای شرط یا وعده است.
مثال:
To welsh means to not fulfill a bet or a promise.
معنی فارسی کلمه welshes
:
عمل نکردن به وعده یا تصدیق قرارداد. اغلب به عنوان یک اصطلاح در شرط بندی و قمار استفاده میشود.