معنی فارسی westernised
B2به معنای تبدیل شدن به شیوههای زندگی و فرهنگهای غربی.
Adopted or influenced by Western culture.
- verb
verb
معنی(verb):
To make something western in character.
example
معنی(example):
بسیاری از کشورها در قرن گذشته غربیشدهاند.
مثال:
Many nations have become westernised over the past century.
معنی(example):
نسخه غربی شده این غذا کاملاً متفاوت از اصل آن است.
مثال:
The westernised version of the dish is quite different from the original.
معنی فارسی کلمه westernised
:
به معنای تبدیل شدن به شیوههای زندگی و فرهنگهای غربی.
