معنی فارسی whackadoo

B1

برنامه یا ایده‌ای غیرعادی و دیوانه‌وار که معمولاً سرگرم‌کننده است.

An informal term describing something that is absurd or eccentric.

noun
معنی(noun):

A crazy person, a wacko.

adjective
معنی(adjective):

Crazy, wacky.

example
معنی(example):

او یک برنامه whackadoo برای حل مشکل ارائه داد.

مثال:

He came up with a whackadoo plan to solve the problem.

معنی(example):

ایده‌های whackadoo او اغلب به راه‌حل‌های خلاقانه منجر می‌شود.

مثال:

Her whackadoo ideas often lead to creative solutions.

معنی فارسی کلمه whackadoo

: معنی whackadoo به فارسی

برنامه یا ایده‌ای غیرعادی و دیوانه‌وار که معمولاً سرگرم‌کننده است.