معنی فارسی whelks

B1

نوعی از حلزون‌های دریایی که به وفور در سواحل پیدا می‌شوند و به عنوان غذا استفاده می‌شوند.

Marine snails that are often eaten as seafood.

noun
معنی(noun):

Certain edible sea snails, especially, any one of numerous species of large marine gastropods belonging to Buccinidae, much used as food in Europe.

معنی(noun):

Pimple

معنی(noun):

A stripe or mark; a ridge; a wale.

example
معنی(example):

وِلک‌ها یک نوع حلزون دریایی هستند که مردم آنها را می‌خورند.

مثال:

Whelks are a type of sea snail that people eat.

معنی(example):

در هنگام پیاده‌روی‌مان در ساحل، چند وِلک پیدا کردیم.

مثال:

We found some whelks on the beach during our walk.

معنی فارسی کلمه whelks

: معنی whelks به فارسی

نوعی از حلزون‌های دریایی که به وفور در سواحل پیدا می‌شوند و به عنوان غذا استفاده می‌شوند.