معنی فارسی whelped
B1فعل به معنای زاییدن یا به دنیا آوردن، معمولاً برای حیوانات.
To give birth to a young animal, especially a puppy.
- verb
verb
معنی(verb):
(of she-dog, she-wolf, vixen, etc.) To give birth.
مثال:
The bitch whelped.
example
معنی(example):
سگ مادر شب گذشته شش تولهسگ به دنیا آورد.
مثال:
The mother dog whelped six puppies last night.
معنی(example):
آنها وقتی گربهشان یک تولهگربه به دنیا آورد شگفتزده شدند.
مثال:
They were surprised when their cat whelped one kitten.
معنی فارسی کلمه whelped
:
فعل به معنای زاییدن یا به دنیا آوردن، معمولاً برای حیوانات.