معنی فارسی whiffletree
B1افزاری در کشاورزی که برای توزیع نیروی کشش بر روی یک یا چند دستگاه استفاده میشود.
A pivoted device used in horse-drawn vehicles to distribute pull evenly.
- noun
noun
معنی(noun):
A whippletree
example
معنی(example):
کشاورز بیل را به ولفتر متصل کرد.
مثال:
The farmer attached the plow to the whiffletree.
معنی(example):
یک ولفتر کمک میکند تا کشش اسبها به طور یکنواخت تقسیم شود.
مثال:
A whiffletree helps distribute the pull of the horses evenly.
معنی فارسی کلمه whiffletree
:
افزاری در کشاورزی که برای توزیع نیروی کشش بر روی یک یا چند دستگاه استفاده میشود.