معنی فارسی whiled
B1صرف کردن وقت به آرامی و بدون شتاب، معمولاً در یک فعالیت لذت‌بخش.
To spend time in a relaxed manner, often doing something enjoyable.
- verb
verb
معنی(verb):
To pass (time) idly.
معنی(verb):
To occupy or entertain (someone) in order to let time pass.
معنی(verb):
To loiter.
example
معنی(example):
او بعدازظهر را با خواندن کتاب مورد علاقه‌اش سپری کرد.
مثال:
She whiled away the afternoon reading her favorite book.
معنی(example):
آنها وقت خود را با بازی در پارک گذراندند.
مثال:
They whiled their time away by playing games in the park.
معنی فارسی کلمه whiled
:
صرف کردن وقت به آرامی و بدون شتاب، معمولاً در یک فعالیت لذت‌بخش.
