معنی فارسی whips of
B1ضربههای چرمی که برای کنترل حیوانات، به ویژه اسبها، استفاده میشود.
The leather implements used to control animals, especially horses.
- NOUN
example
معنی(example):
زخمههای سوارکاران در هوا صدا کرد در حالی که آنها مسابقه میدادند.
مثال:
The whips of the riders cracked in the air as they raced.
معنی(example):
زخمههای اسبها در شب آرام بسیار واضح شنیده میشد.
مثال:
The whips of the horses sounded loud in the quiet night.
معنی فارسی کلمه whips of
:
ضربههای چرمی که برای کنترل حیوانات، به ویژه اسبها، استفاده میشود.