معنی فارسی whipstitching
B1دوخت دندانک چرخشی، فرآیند دوختن گوشهها و لبههای پارچه به صورت سریع و مؤثر.
The act of sewing fabric edges with whipstitches for reinforcement or decoration.
- verb
verb
معنی(verb):
To sew using such a stitch.
معنی(verb):
To half-plough or rafter.
example
معنی(example):
دوخت دندانک چرخشی مهارت مفیدی در کلاسهای خیاطی است.
مثال:
Whipstitching is a useful skill in sewing classes.
معنی(example):
او برای تسلط بر تکنیکهای مختلف دوخت، دوخت دندانک چرخشی را تمرین کرد.
مثال:
She practiced whipstitching to master various sewing techniques.
معنی فارسی کلمه whipstitching
:
دوخت دندانک چرخشی، فرآیند دوختن گوشهها و لبههای پارچه به صورت سریع و مؤثر.