معنی فارسی whirlybird
B1به طور غیررسمی برای اشاره به هلیکوپتر استفاده میشود.
An informal term for a helicopter.
- noun
noun
معنی(noun):
A helicopter.
example
معنی(example):
هلیکوپتر بالای سر ما پرواز کرد و صدای بلندی ایجاد کرد.
مثال:
The whirlybird flew overhead, making a loud noise.
معنی(example):
کودکان از دیدن یک هلیکوپتر در نمایش هوایی هیجانزده شدند.
مثال:
The kids were excited to see a whirlybird at the airshow.
معنی فارسی کلمه whirlybird
:
به طور غیررسمی برای اشاره به هلیکوپتر استفاده میشود.