معنی فارسی white-faced
B1به حیواناتی اشاره دارد که صورتشان سفید است.
Referring to animals, especially primates, that have a white face.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
میمونهای سفیدصورت بسیار بازیگوش هستند.
مثال:
The white-faced monkeys are quite playful.
معنی(example):
در باغهای وحش، گونههای سفیدصورت توجه بازدیدکنندگان زیادی را جلب میکنند.
مثال:
In zoos, the white-faced species attract a lot of visitors.
معنی فارسی کلمه white-faced
:
به حیواناتی اشاره دارد که صورتشان سفید است.