معنی فارسی whiz-kid
B1کودک نابغه، فردی بسیار باهوش و ماهر، به ویژه در سنین جوانی.
A child or young person with exceptional talent or skill, particularly in a specific area.
- noun
noun
معنی(noun):
A brilliant or accomplished young person.
example
معنی(example):
او در ریاضیات یک کودک نابغه است و همیشه به همکلاسیهایش کمک میکند.
مثال:
She is a whiz-kid in mathematics and always helps her classmates.
معنی(example):
شرکت کودک نابغه را برای بهبود نرمافزار خود استخدام کرد.
مثال:
The company hired the whiz-kid to improve their software.
معنی فارسی کلمه whiz-kid
:
کودک نابغه، فردی بسیار باهوش و ماهر، به ویژه در سنین جوانی.