معنی فارسی whizzkid
B1کودک نابغه، فردی با تواناییهای برتر در یک زمینه خاص.
A young person who is exceptionally talented or skilled, especially in a particular field.
- noun
noun
معنی(noun):
A brilliant or accomplished young person.
example
معنی(example):
او در زمینه برنامهنویسی یک کودک نابغه است.
مثال:
He's a whizzkid when it comes to programming.
معنی(example):
کودک نابغه مسأله پیچیده را در عرض چند ثانیه حل کرد.
مثال:
The whizzkid solved the complex problem in seconds.
معنی فارسی کلمه whizzkid
:
کودک نابغه، فردی با تواناییهای برتر در یک زمینه خاص.
