معنی فارسی whump
B1به یک وضعیت عاطفی یا جسمی دردناک و غمانگیز اشاره دارد که به دلیل فشار یا آسیب ناشی از تجربههای بد اتفاق میافتد.
A term used to describe emotional or physical hurt, often in fictional contexts.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A thumping sound.
معنی(noun):
A genre of fan fiction in which a character endures injury, torture, or other forms of physical and mental suffering.
verb
معنی(verb):
To strike something with a whump.
example
معنی(example):
در داستان، شخصیت زمانی که با خیانت مواجه میشود دچار whump میشود.
مثال:
In the story, the character experiences whump when he faces betrayal.
معنی(example):
طرفداران از whump احساسی در آخرین قسمت خوششان میآید.
مثال:
Fans love the emotional whump in the latest episode.
معنی فارسی کلمه whump
:
به یک وضعیت عاطفی یا جسمی دردناک و غمانگیز اشاره دارد که به دلیل فشار یا آسیب ناشی از تجربههای بد اتفاق میافتد.