معنی فارسی wideawake

B1

کاملا بیدار و هوشیار، زمانی‌که فرد خوابش نمی‌آید و در حالت آماده‌باش است.

Fully awake; not sleepy.

noun
معنی(noun):

A bird, the sooty tern.

معنی(noun):

A type of hat with a broad brim made of black or brown felt.

example
معنی(example):

پس از یک خواب خوب، در صبح احساس بیداری کامل می‌کردم.

مثال:

After a good night’s sleep, I felt wideawake in the morning.

معنی(example):

او در طول سخنرانی کاملاً بیدار بود و یادداشت‌های زیادی نوشت.

مثال:

He was wideawake during the lecture and took plenty of notes.

معنی فارسی کلمه wideawake

: معنی wideawake به فارسی

کاملا بیدار و هوشیار، زمانی‌که فرد خوابش نمی‌آید و در حالت آماده‌باش است.