معنی فارسی wideband

B2

تکنولوژی که از فرکانس‌های گسترده‌تری برای انتقال اطلاعات استفاده می‌کند و قابلیت انتقال داده‌های بیشتری را در واحد زمان فراهم می‌آورد.

Having a wide range of frequencies for transmitting data, resulting in higher data rates.

adjective
معنی(adjective):

Describing a communications transmission rate between that of narrowband and broadband

example
معنی(example):

اتصال اینترنت از سیگنال وایدبند برای انتقال سریع‌تر داده‌ها استفاده کرد.

مثال:

The internet connection used a wideband signal for faster data transmission.

معنی(example):

فناوری وایدبند اجازه می‌دهد که داده‌های بیشتری به طور همزمان منتقل شوند.

مثال:

Wideband technology allows for the transmission of more data at once.

معنی فارسی کلمه wideband

: معنی wideband به فارسی

تکنولوژی که از فرکانس‌های گسترده‌تری برای انتقال اطلاعات استفاده می‌کند و قابلیت انتقال داده‌های بیشتری را در واحد زمان فراهم می‌آورد.