معنی فارسی wind-down

B2

جلسه یا رویدادی برای کاهش تنش و آرامش، به ویژه در پایان یک رویداد یا فعالیت.

An activity or period of relaxation or unwinding.

example
معنی(example):

این برنامه یک جلسه آرامش‌بخش خوب در پایان دارد.

مثال:

The program features a nice wind-down session at the end.

معنی(example):

او از موسیقی به عنوان روشی برای آرامش در پایان کار استفاده می‌کند.

مثال:

He uses music as a wind-down method after work.

معنی فارسی کلمه wind-down

: معنی wind-down به فارسی

جلسه یا رویدادی برای کاهش تنش و آرامش، به ویژه در پایان یک رویداد یا فعالیت.