معنی فارسی windborne
B2بادی، اشاره به چیزی که توسط باد حمل میشود، مانند دانهها یا صداها.
Carried or borne by the wind.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Carried by the wind.
example
معنی(example):
دانههای بادی از گیاه مادر فاصله زیادی سفر کردند.
مثال:
The windborne seeds travelled far from the parent plant.
معنی(example):
او از صداهای بادی جنگل لذت برد.
مثال:
She enjoyed the windborne sounds of the forest.
معنی فارسی کلمه windborne
:
بادی، اشاره به چیزی که توسط باد حمل میشود، مانند دانهها یا صداها.