معنی فارسی windbound

B1 /ˈwɪndbaʊnd/

در بند باد، به حالتی گفته می‌شود که یک وسیله نقلیه دریایی به دلیل نبود باد قابل حمل، نمی‌تواند حرکت کند.

Unable to move or operate because of the wind.

adjective
معنی(adjective):

Unable to sail because of high winds, or of onshore winds.

example
معنی(example):

کشتی به خاطر باد در بندر ماند و نتوانست راه بیفتد.

مثال:

The ship was windbound and couldn't set sail.

معنی(example):

در شرایط جوی طوفانی، ماندن به خاطر باد رایج است.

مثال:

Being windbound is common in stormy weather.

معنی فارسی کلمه windbound

: معنی windbound به فارسی

در بند باد، به حالتی گفته می‌شود که یک وسیله نقلیه دریایی به دلیل نبود باد قابل حمل، نمی‌تواند حرکت کند.