معنی فارسی winkled

B1

Winkled به معنی چین‌دار یا چروکیده است و معمولاً به عنوان صفت برای توصیف پوست یا پارچه استفاده می‌شود.

Adjective describing something that has wrinkles or creases.

verb
معنی(verb):

To extract.

example
معنی(example):

صورت مرد سالخورده به دلیل سال ها لبخند زدن چین و چروک داشت.

مثال:

The old man's face was winkled from years of smiling.

معنی(example):

پارچه چین و چروک‌دار ظاهری قدیمی داشت.

مثال:

The winkled fabric had a vintage look.

معنی فارسی کلمه winkled

: معنی winkled به فارسی

Winkled به معنی چین‌دار یا چروکیده است و معمولاً به عنوان صفت برای توصیف پوست یا پارچه استفاده می‌شود.