معنی فارسی wintertide

B1 /ˈwɪntɚtaɪd/

زمستان‌زمان به فصل زمستان اشاره دارد و معمولاً به فضای دلنشین و سرد آن اشاره می‌کند.

The period of winter, often associated with cold weather and festive activities.

noun
معنی(noun):

Wintertime

example
معنی(example):

زمستان‌زمان سرما و برف را به منطقه می‌آورد.

مثال:

Wintertide brings cold and snow to the region.

معنی(example):

در زمان زمستان، از شب‌های دلپذیر کنار آتش لذت می‌بریم.

مثال:

During wintertide, we enjoy cozy evenings by the fire.

معنی فارسی کلمه wintertide

: معنی wintertide به فارسی

زمستان‌زمان به فصل زمستان اشاره دارد و معمولاً به فضای دلنشین و سرد آن اشاره می‌کند.