معنی فارسی wintertime
A1زمستان، فصل سرد سال که معمولاً از دسامبر تا فوریه در نیمکره شمالی و از ژوئن تا سپتامبر در نیمکره جنوبی طول میکشد.
The season of the year between autumn and spring, characterized by cold weather, snow, and often shorter days.
- noun
noun
معنی(noun):
The season of winter, between autumn and spring
example
معنی(example):
زمستان وقتی است که برف میبارد و بسیار سرد میشود.
مثال:
Wintertime is when it snows and gets very cold.
معنی(example):
در طول زمستان، ما شکلات داغ را کنار آتش لذت میبریم.
مثال:
During wintertime, we enjoy hot chocolate by the fire.
معنی فارسی کلمه wintertime
:
زمستان، فصل سرد سال که معمولاً از دسامبر تا فوریه در نیمکره شمالی و از ژوئن تا سپتامبر در نیمکره جنوبی طول میکشد.