معنی فارسی wireless hotspot

B1

نقطه‌ای که به کاربران اجازه می‌دهد به اینترنت بدون سیم متصل شوند.

A physical location where people can access the internet wirelessly using a router.

example
معنی(example):

ما یک نقطه اتصال بی‌سیم در کافه پیدا کردیم.

مثال:

We found a wireless hotspot at the café.

معنی(example):

هتل نقاط اتصال بی‌سیم رایگان برای مهمانان ارائه می‌دهد.

مثال:

The hotel offers free wireless hotspots for guests.

معنی فارسی کلمه wireless hotspot

: معنی wireless hotspot به فارسی

نقطه‌ای که به کاربران اجازه می‌دهد به اینترنت بدون سیم متصل شوند.