معنی فارسی wisconsinite

B1

کسی که اهل ویسکانسین است و به فرهنگ و سنت‌های آن ایالت وابسته است.

A person from Wisconsin who is associated with the culture and traditions of the state.

example
معنی(example):

یک ویسکانسینی خانه خود را دوست دارد.

مثال:

A Wisconsinite loves their home state.

معنی(example):

ویسکانسینی‌ها به سنت‌های محلی خود افتخار می‌کنند.

مثال:

Wisconsinites are proud of their local traditions.

معنی فارسی کلمه wisconsinite

: معنی wisconsinite به فارسی

کسی که اهل ویسکانسین است و به فرهنگ و سنت‌های آن ایالت وابسته است.