معنی فارسی with one's head in the clouds
B1به وضعیت فردی اشاره دارد که به دور از واقعیت است یا در حال خیالپردازی است.
To be unaware of what is happening around one, often because one is lost in thought.
- IDIOM
example
معنی(example):
حتی در طول جلسه، او در حالتی بود که سرش در ابرها بود و توجهی نمیکرد.
مثال:
Even during the meeting, she had her head in the clouds and wasn't paying attention.
معنی(example):
او اغلب در حالتی که سرش در ابرها باشد، در حال خیالپردازی درباره آیندهاش قدم میزند.
مثال:
He often walks around with his head in the clouds, dreaming about his future.
معنی فارسی کلمه with one's head in the clouds
:به وضعیت فردی اشاره دارد که به دور از واقعیت است یا در حال خیالپردازی است.