معنی فارسی with the sun

B1

عبارتی برای توصیف فعالیتی که در شرایط نوری مناسب انجام می‌شود.

In the presence of sunlight, often implying warmth or happiness.

example
معنی(example):

او از نقاشی کردن در حالی که آفتاب از پنجره‌اش می‌تابد لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys painting with the sun shining through her window.

معنی(example):

ما یک پیک‌نیک داشتیم با آفتاب درخشان بالای سرمان.

مثال:

We had a picnic with the sun bright above us.

معنی فارسی کلمه with the sun

: معنی with the sun به فارسی

عبارتی برای توصیف فعالیتی که در شرایط نوری مناسب انجام می‌شود.