معنی فارسی withy

B1 /ˈwɪð.i/

درختی با چوب نرم و انعطاف‌پذیر که معمولاً در مرزهای آب و حاشیه‌های خرده درختان رشد می‌کند.

A willow or similar tree, often used for making baskets or weaving.

noun
معنی(noun):

The osier (Salix viminalis), a type of willow.

معنی(noun):

A long flexible twig of the osier; a withe.

adjective
معنی(adjective):

Flexible, like a withe.

example
معنی(example):

درختان ویتی در کنار رودخانه رشد کردند.

مثال:

The withy trees grew near the river.

معنی(example):

یک چارچوب ویتی برای ساخت سبدها استفاده می‌شود.

مثال:

A withy framework is used for making baskets.

معنی فارسی کلمه withy

: معنی withy به فارسی

درختی با چوب نرم و انعطاف‌پذیر که معمولاً در مرزهای آب و حاشیه‌های خرده درختان رشد می‌کند.