معنی فارسی wolfberry

B1

میوه‌ای که معمولاً در آسیا رشد می‌کند و برای فواید سلامتی مشهور است.

A fruit known for its health benefits, often used in Asia.

noun
معنی(noun):

Any of flowering species of the genus Lycium.

معنی(noun):

Lycium barbarum or Lycium chinense

معنی(noun):

The berry of this plant.

example
معنی(example):

توت شیرین معمولاً در داروهای سنتی استفاده می‌شود.

مثال:

Wolfberries are often used in traditional medicine.

معنی(example):

او توت شیرین خشک را به اسموتی اش افزود تا مواد مغذی بیشتری به آن بدهد.

مثال:

She added dried wolfberries to her smoothie for added nutrients.

معنی فارسی کلمه wolfberry

: معنی wolfberry به فارسی

میوه‌ای که معمولاً در آسیا رشد می‌کند و برای فواید سلامتی مشهور است.