معنی فارسی wold
B1 /woʊld/به مناطق تپهای و طبیعتی اشاره دارد که معمولاً با چمن پوشیده شده است.
A term for open, rolling hills and grassy landscapes.
- noun
noun
معنی(noun):
An unforested or deforested plain, a grassland, a moor.
معنی(noun):
A wood or forest, especially a wooded upland.
example
معنی(example):
منظره چشمانداز زمینهای نرم و تپهای نفسگیر بود.
مثال:
The scenic view of the rolling wold was breathtaking.
معنی(example):
آنها به طبیعتگردی در دشتهای اطراف روستایشان رفتند.
مثال:
They went hiking in the wold near their village.
معنی فارسی کلمه wold
:
به مناطق تپهای و طبیعتی اشاره دارد که معمولاً با چمن پوشیده شده است.