معنی فارسی womping
B1وامپینگ، اصطلاحی درباره درخت یا موانع طبیعی که به صورت غیرمنتظرهای در حال حرکت است.
Moving or swaying in an unexpected or noticeable manner; often related to trees or obstacles.
- OTHER
example
معنی(example):
درخت وامپینگ در باد تکان میخورد.
مثال:
The womping willow swayed in the wind.
معنی(example):
آنها به منطقه وامپینگ پارک رفتند.
مثال:
They wandered into the womping area of the park.
معنی فارسی کلمه womping
:
وامپینگ، اصطلاحی درباره درخت یا موانع طبیعی که به صورت غیرمنتظرهای در حال حرکت است.