معنی فارسی wonkish

B2

وونکی، به ویژگی‌های مرتبط با جزئیات فنی و تخصصی در زمینه‌های علمی و سیاسی اشاره دارد.

Referring to someone who is excessively focused on technical details or policy, often in a boring way.

adjective
معنی(adjective):

Nerdy; bookish; having the qualities of a wonk.

example
معنی(example):

شوق وونک او برای تاریخ ستودنی است.

مثال:

Her wonkish enthusiasm for history is admirable.

معنی(example):

گزارش پر از جزئیات وونکی بود که تحلیلگران را مجذوب خود کرد.

مثال:

The report was full of wonkish details that fascinated the analysts.

معنی فارسی کلمه wonkish

: معنی wonkish به فارسی

وونکی، به ویژگی‌های مرتبط با جزئیات فنی و تخصصی در زمینه‌های علمی و سیاسی اشاره دارد.