معنی فارسی woodshedded
B2چوبکاری شدن به معنای آموزش و اصلاح به شیوهای جدی یا انتقادی است، به ویژه در زمینههای آموزشی.
To be corrected or taught in a strict manner; often in a learning context.
- verb
verb
معنی(verb):
To practice or rehearse using a musical instrument.
example
معنی(example):
او بعد از اینکه دوستانش او را اصلاح کردند، احساس کرد که در حال چوبکاری شدن است.
مثال:
He felt woodshedded after his friends corrected him.
معنی(example):
زمانی که به او گفته شد که اشتباه کرده است، متوجه شد که چوبکاری شده است.
مثال:
When she was told she was wrong, she realized she had been woodshedded.
معنی فارسی کلمه woodshedded
:
چوبکاری شدن به معنای آموزش و اصلاح به شیوهای جدی یا انتقادی است، به ویژه در زمینههای آموزشی.