معنی فارسی word order
B1ترتیب کلمات به نحوه قرار گرفتن واژهها در یک جمله اشاره دارد، که میتواند تأثیر زیادی بر معنی داشته باشد.
The arrangement of words in a sentence, which can affect its meaning.
- noun
noun
معنی(noun):
The ordering of the syntactic constituents of a language.
example
معنی(example):
در انگلیسی، ترتیب کلمات معمولاً فاعل-فعل-مفعول است.
مثال:
In English, the word order is usually subject-verb-object.
معنی(example):
ترتیب کلمات میتواند معنای یک جمله را تغییر دهد.
مثال:
The word order can change the meaning of a sentence.
معنی فارسی کلمه word order
:
ترتیب کلمات به نحوه قرار گرفتن واژهها در یک جمله اشاره دارد، که میتواند تأثیر زیادی بر معنی داشته باشد.