معنی فارسی wordings
B1عبارتبندی، انتخاب و ترتیب کلمات در یک متن مشخص است و بر روی درک کلی و اثر متن تأثیر دارد.
The manner in which something is expressed in words.
- noun
noun
معنی(noun):
A choice of words and the style in which they are used in a given context.
example
معنی(example):
عبارتبندی توافقنامه واضح و مختصر بود.
مثال:
The wording of the agreement was clear and concise.
معنی(example):
عبارتبندی دقیق در اسناد قانونی ضروری است.
مثال:
Careful wording is essential in legal documents.
معنی فارسی کلمه wordings
:
عبارتبندی، انتخاب و ترتیب کلمات در یک متن مشخص است و بر روی درک کلی و اثر متن تأثیر دارد.