معنی فارسی work one's will on

B2

تحمیل خواسته‌ها یا اراده‌های خود بر دیگران یا بر موقعیتی خاص.

To exert one's will or influence over others to achieve a desired outcome.

example
معنی(example):

او یاد گرفت که اراده‌اش را بر دیگران اعمال کند تا آنچه را می‌خواهد بدست آورد.

مثال:

She learned to work her will on others to get what she wanted.

معنی(example):

او اراده‌اش را بر روی پروژه اعمال کرد تا آن را موفق کند.

مثال:

He worked his will on the project to make it successful.

معنی فارسی کلمه work one's will on

:

تحمیل خواسته‌ها یا اراده‌های خود بر دیگران یا بر موقعیتی خاص.