معنی فارسی worked-out
B1تمرین کردن به معنای انجام فعالیتهای بدنی برای افزایش قدرت یا بهبود سلامتی است، همچنین در زمینههای دیگر به معنای یافتن یک راهحل یا نتیجه مطلوب نیز کاربرد دارد.
To engage in physical exercise or to figure out a solution to a problem.
- VERB
example
معنی(example):
من صبح امروز در باشگاه تمرین کردم.
مثال:
I worked out at the gym this morning.
معنی(example):
پس از هفتهها تمرین، او بالاخره راهحل مشکل را پیدا کرد.
مثال:
After weeks of practice, she finally worked out the solution to the problem.
معنی فارسی کلمه worked-out
:
تمرین کردن به معنای انجام فعالیتهای بدنی برای افزایش قدرت یا بهبود سلامتی است، همچنین در زمینههای دیگر به معنای یافتن یک راهحل یا نتیجه مطلوب نیز کاربرد دارد.