معنی فارسی working capital
B2سرمایه‌ای که برای انجام کارهای جاری و روزمره نیاز است.
The funds necessary for day-to-day operations of a business.
- noun
noun
معنی(noun):
A financial metric that is a measure of current assets of a business that exceeds its liabilities and can be applied to its operation
example
معنی(example):
شرکت به سرمایه در گردش بیشتری برای گسترش نیاز دارد.
مثال:
The company needs more working capital to expand.
معنی(example):
آنها سرمایه در گردش خود را افزایش دادند تا جریان نقدی بهبود یابد.
مثال:
They increased their working capital to improve cash flow.
معنی فارسی کلمه working capital
:
سرمایه‌ای که برای انجام کارهای جاری و روزمره نیاز است.
