معنی فارسی wrot

B1

شکلی قدیمی و نادرست از فعل 'نوشتن'.

An archaic or incorrect form of the verb 'write'.

example
معنی(example):

او نامه‌ای به دوستش نوشت.

مثال:

He wrot a letter to his friend.

معنی(example):

او افکارش را در یک دفتر یادداشت کرد.

مثال:

She wrot down her thoughts in a journal.

معنی فارسی کلمه wrot

: معنی wrot به فارسی

شکلی قدیمی و نادرست از فعل 'نوشتن'.