معنی فارسی wroth
B2 /ɹɔθ/خشمگین، عصبانی، در این حالت حالتی از غم و ناراحتی شدید است که به طور عمومی به نمایش گذاشته میشود.
Angry or wrathful, showing strong displeasure or resentment.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Full of anger; wrathful.
example
معنی(example):
او بعد از شنیدن قضاوت ناعادلانه خشمگین شد.
مثال:
He was wroth after hearing the unfair judgment.
معنی(example):
خشم او زمانی که حقیقت را فهمید، واضح بود.
مثال:
Her wroth was evident when she realized the truth.
معنی فارسی کلمه wroth
:
خشمگین، عصبانی، در این حالت حالتی از غم و ناراحتی شدید است که به طور عمومی به نمایش گذاشته میشود.