معنی فارسی wussed

B1

خرابکاری کرد، به معنی ترسیدن یا از انجام کاری اجتناب کردن به دلیل کمبود جرأت.

Past tense of wuss, meaning to back out or avoid doing something due to fear.

example
معنی(example):

او از چالش وراجی کرد، زیرا به نظر می‌رسید خیلی سخت است.

مثال:

He wussed out of the challenge because it seemed too hard.

معنی(example):

در آخرین لحظه، او وا داد و به تیم ملحق نشد.

مثال:

At the last minute, she wussed and didn't join the team.

معنی فارسی کلمه wussed

: معنی wussed به فارسی

خرابکاری کرد، به معنی ترسیدن یا از انجام کاری اجتناب کردن به دلیل کمبود جرأت.