معنی فارسی yawniest

B1

خسته‌کننده و بیکارکننده، اشاره به حالتی که باعث خواب آلودگی یا بی‌حوصلگی می‌شود.

Most boring or tiresome; likely to induce yawning.

adjective
معنی(adjective):

Prone to yawning.

معنی(adjective):

Sounding like a yawn.

معنی(adjective):

Boring, uninteresting, causing yawns.

example
معنی(example):

آن سخنرانی بی‌نهایت خسته کننده‌ترین سخنرانی بود که تا به حال شنیده‌ام.

مثال:

That was the yawniest speech I have ever heard.

معنی(example):

خسته‌کننده‌ترین بخش فیلم باعث شد همه بخوابند.

مثال:

The yawniest part of the movie made everyone fall asleep.

معنی فارسی کلمه yawniest

: معنی yawniest به فارسی

خسته‌کننده و بیکارکننده، اشاره به حالتی که باعث خواب آلودگی یا بی‌حوصلگی می‌شود.