معنی فارسی yobby
B1توصیف کننده شخصی سر و صدا و غیررسمی که ممکن است خندهدار باشد.
Describing someone who is loud and boisterous, often in a humorous way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آن پسر جدید خیلی یوبی است؛ او عاشق ایجاد سر و صدا است.
مثال:
That new guy is so yobby; he loves to make noise.
معنی(example):
افراد یوبی گاهی واقعا سرگرمکننده هستند.
مثال:
Yobby people can be quite entertaining at times.
معنی فارسی کلمه yobby
:
توصیف کننده شخصی سر و صدا و غیررسمی که ممکن است خندهدار باشد.