معنی فارسی yobbo
B1 /ˈjɒbəʊ/اصطلاحی غیررسمی برای مردی بیادب و پرخاشگر.
An informal term for a boisterous, rude young man.
- noun
noun
معنی(noun):
A yob.
example
معنی(example):
در مهمانی اینقدر یوبو نباش.
مثال:
Don't be such a yobbo at the party.
معنی(example):
یوبو در طول فیلم به شدت فریاد زد.
مثال:
The yobbo shouted loudly during the movie.
معنی فارسی کلمه yobbo
:
اصطلاحی غیررسمی برای مردی بیادب و پرخاشگر.